کد مطلب:173169 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:142

هنر پلید بنی امیه
بارزترین هنر بنی امیه این بود كه اسلام بدلی را بر ضد اسلام اصلی به میدان آورد و بسیاری از


مسلمانان را به گمراهی كشاند.

عوامل گوناگونی كه به ساختار اسلام بدلی بنی امیه كمك كرد و راه پیشرفت آن ها را در جامعه ی مسلمین هموار ساخت چند چیز بود:

1. عثمان، كه بالاترین شخصیت بنی امیه به شمار می رفت و داماد پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم و صاحب مقام تلقی می شد، بنی امیه گرد او حلقه زدند و او را با نقاب فریبنده ای نظیر «ذوالنورین»، «حافظ قرآن»، «خلیفه ی مظلوم پیغمبر» و... بر ضد علی علیه السلام و خاندانش و پیروانش علم نمودند.

2. ام حبیبه، خواهر معاویه بود كه از همسران پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم محسوب می گشت و بنی امیه به وسیله ی او خودشان را «خال المؤمنین» قلمداد كردند.

3. شیوه ی نادرست ابوبكر و عمر و به ویژه عثمان بود كه معاویه ها را علی رغم صاحبان فضیلت مانند حضرت علی علیه السلام، به حكومت شام و مناطق دیگر منصوب نمودند.

4. ادعای كتابت وحی معاویه بود. با این كه دروغ بود، ایادی او تبلیغات وسیعی پیرامون آن به راه انداختند و او را نزد توده های ساده لوح، به خصوص شامی ها از مقدسان درجه اول جا زدند.

5. حزب ها و خطهای رنگانگی بود كه از اصحاب ظاهر الصلاح مانند طلحه، زبیر، سعد وقاص و... به صورت رسمی یا غیر رسمی تشكیل یافتند و با انواع بهانه تراشی ها بر ضد حضرت علی علیه السلام و یارانش فعالیت نمودند.

بر همین اساس حضرت علی علیه السلام فرمود:

اگر حق و باطل از همدیگر جدا شوند، نه پیروان حق فریب می خورند و نه پیروان باطل به هدف می رسند، ولی مصیبت اصلی این جاست كه سیاست بازان فریبكار، حق و باطل را به هم می آمیزند و در پناه مقدسات جامعه موضع می گیرند و با اغفال مردم، مقاصد خودشان را پیش می برند. [1] .

و این شیوه ی شیطان است كه طبق فرمایش خداوند حكیم در قرآن كریم (لأقعدن لهم صراطك المستقیم، ثم لآتینهم من بین أیدیهم و من خلفهم و عن أیمانهم و عن شمائلهم)، [2] در صراط مستقیم یا راه حق موضع می گیرد، و زیر چتر علم و عبادت، انصاف و عدالت، اخلاق و فضیلت، متزلزل های انحراف پذیر را از چهار سوی شرق و غرب و شمال و جنوب، صید می كند.

هدف از معرفی این خاندان، انجام لعن بیش تر، آن هم با دلی پر از بغض و كینه، نسبت به دودمان پلید اموی است.



[1] شرح نهج البلاغه، ج 1، ص 299.

[2] اعراف (7)، آيات 16-17.